پرسش :

چرا در قرآن کریم به مردان اجازه به گرفتن چهار همسر داده شده است‌؟


پاسخ :
مسأله تعدد زوجات یکى از احکام بسیار با اهمیت و ارزشمند از نظر اجتماعى و نظام خانوادگى در اسلام است. در قرن پیشین مستشرقین و اسلام شناسان غربى این مسأله را بر اسلام خرده مى‌گرفتند؛ اما تحقیقات اخیر و واقعیات و رخدادهاى اجتماعى قرن ما اهمیت این حکم را به آنان ثابت کرد، به‌طورى که اندیشمندانى چون برناردشاو، جان‌دیون‌پورت، گوستاولوبون و... این حکم را تحسین کردند و به حکمت آن گواهى دادند. زیرا:

1. آمارهاى موجود در سطح جهان نشان مى‌دهد تعداد زنان آماده ازدواج غالباً بیش از تعداد مردان آماده ازدواج مى‌باشد. بنابراین تکیه بر «تک زنى» باعث مى‌شود همواره تعدادى از زنان از نعمت ازدواج محروم بمانند و در تجرد و عزوبت به سربرند و این ظلمى فاحش در حق آنان است.

2. در طول تاریخ همواره بر اثر حوادث اجتماعى - مانند جنگ‌ها - تعداد بیشمارى از مردان تلف مى‌شوند و همسران آنان بى سرپرست مى‌گردند. طبیعى است که غالب مردان جوان حاضر به ازدواج با چنین کسانى براى اولین بار نیستند. بنابراین اگر از نظر قانون و نظام اجتماعى اینان نتوانند به عنوان همسردوم گزینش شوند همواره بدون شوهر خواهند ماند و این نیز ظلم بر آنان است. تنها راه حل آن، جواز چند زنى با قیود و شرایط‍‌ خاص است. جالب است بدانید که پس از جنگ جهانى دوم در آلمان چند هزار بیوه زن که سرپرستان خود را در جنگ از دست داده بودند به تظاهرات پرداخته و از کلیسا درخواست کردند که چند همسرى را مجاز گرداند؛ ولى کلیسا در برابر این درخواست سرسختى نشان داد و همین باعث شد که پس از آن، فساد و بزهکارى در آلمان به شدت رواج یابد.

3. بلوغ جسمى و جنسى دختران معمولاً چندین سال پیش از پسران است و در طول زمان همراه با رشد جمعیت بشرى باعث مى‌شود که در جامعه تک همسرگرا همواره انبوهى از زنان که آمادگى و علایق جنسى دارند در برابر مردانى فاقد شعور و درک جنسى قرار داشته و تمایلات جنسى آنان به نحو مشروع ارضا نگردد.

4. از نظر روان‌شناسى تفاوتى اساسى بین ساختار روانى و گرایش‌ها و عواطف زن و مرد وجود دارد. روان شناسان معتقدند که زنان به‌طور طبیعى «تک شوهرگرا» مى‌باشند و فطرتاً از تنوع همسر گریزانند و خواستار پناه یافتن زیر چتر حمایت عاطفى و عملى یک مرد مى‌باشند و تنوع گرایى در زنان نوعى بیمارى است؛ ولى مردان ذاتاً تنوع گرا و «چندزن گرا» مى‌باشند و چنان که مى‌دانید احکام اسلام متناسب با نیازهاى واقعى و ویژگى‌ها و خصلت‌هاى ذاتى انسان‌ها وضع گردیده است.

افزون بر آن، زنان در ایام معینى قابلیت تأمین جنسى مردان را ندارند. اکنون باید پرسید در برابر این حقایق چه باید کرد؟ در اینجا سه راه وجود دارد:
الف) همیشه تعدادى از زنان در محرومیت کامل جنسى به سربرند.
ب) راه و رابطه نامشروع جنسى گشوده شود.
ج) به‌طور مشروع و قانونمند با قیود و شرایطى عادلانه راه چند همسرى گشوده شود.

کدام یک؟ دین مبین اسلام راه سوم که حکیمانه‌ترین و بهترین راه است را گشوده و اجازه چند زنى را تنها به مردانى مى‌دهد که توانایى کشیدن بار سنگین آن را به نحو عادلانه داشته باشند. اسلام دستورات اکیدى در این زمینه براى آنان وضع نموده است و این نه تنها به ضرر زنان نیست بلکه در واقع بیش‌تر براى تأمین مصالح و منافع آنان است. اکنون ممکن است سؤالى دیگر پدید آید و آن این که چرا چند شوهرى مجاز نیست‌؟ جواب آن است که:
1. چنان که گفتیم این خلاف طبیعت و روحیات زن مى‌باشد.
2. بدین وسیله بهداشت و سلامت نسل به خطر مى‌افتد.
3. شناخت انساب و تمیز آن‌ها از بین خواهد رفت.1

پی‌نوشت‌:
(1). براى آگاهى بیشتر در این زمینه ر. ک: 1. نظام حقوق زن در اسلام، شهید مطهرى؛ 2. زن در آیینه جلال و جمال، آیت‌ اللّٰه جوادى آملى؛ 3. تفسیر المیزان، ج 4، علامه طباطبایى.

منبع: پرسمان قرآنی فلسفه احکام، سید علی هاشمی نشلجی، نشر جمال، 1390.